سنا

یکاد سنا برقه یذهب بالأبصار

سنا

یکاد سنا برقه یذهب بالأبصار

التماس!


هو الخالق


از زندگی آموختم و از طبیعت آموختم:

درد بیشتر و بیشتر می شود هر چه انتظار به پایانش نزدیک می شود؛ تا آنجا که از تو هیچ نماند و آن لحظه، لحظه ی وصل است.


خدایا! داریم زندگیمان را می کنیم؛ درد نمی کشیم در فراق صاحبمان...

خدایا! دردمان را زیاد کن...



نظرات 11 + ارسال نظر
منچ یکشنبه 9 اسفند 1388 ساعت 09:37 http://www.mench.blogfa.com

خدایا مار ا درد بی درمان عطا کن!البته نه از اون دردا از اون دردا

ستیغ یکشنبه 9 اسفند 1388 ساعت 11:42 http://3tiq.blogfa.com

سلام.
اگر یک دعا باشد که از سر درد بشود داد زدش همین است...
انقدر که با تمام وجود این بی دردی را حس میکنم...

من. یکشنبه 9 اسفند 1388 ساعت 22:52 http://motherlydays.blogfa.com/

سلام دوست نادیده!
اسمم منصوره است. توی هفته نامه همشهری جوان کار می کنم. شهرسازی دانشگاه تهران خوندم و ارشد برنامه ریزی شهری و منطقه ای توی دانشگاه بهشتی که هنوز پایان نامه اش مونده. تهرانم.
خیلی جالبه که اتفاقی همدیگه رو پیدا کردیم!
اگر اومدی تهران خبرم کن. تهران که طلبیدنی نیست!! مشهد هم اگر طلبید آقا میرسیم خدمتتون!

هاجر دوشنبه 10 اسفند 1388 ساعت 13:26

سلام
امروز داشتم با یکی از بچه ها همین را می گفتم.احساسم میگه همه چیز خیلی نزدیکه از حرفهای آقا گرفته تا اشارات سایر بزرگان\ولی من چقدر آماده ام ؟چقدر به دردش میخورم؟
حاج اقا پناهیان می گفت با استغفار شروع کنید استغفار از کم خواستن آقا!
استغفرالله ربی واتوب الیه

شازده کوچولو سه‌شنبه 11 اسفند 1388 ساعت 13:21 http://shazdekuchulue-oo.persianblog.ir/

من درد تو را آسان از دست ندهم

دل بر نکنم ز دوست ، تا جان ندهم

از دوست به یادگار دردی دارم

که آن درد به صد هزار درمان ندهم

آبی سه‌شنبه 11 اسفند 1388 ساعت 15:59 http://aabi.tk

مامان شدی یه وقت آدم بزرگ نشی! بچه بمون، بچگی عالمی داره! :D

آخ جون یعنی الان هنوز بچه ام؟
نگران نباش بچه تر نشم ، بزرگ نمی شم، تا حالا که نشدم.

رهگذر پنج‌شنبه 13 اسفند 1388 ساعت 10:06 http://komeylbeyk.blogfa.com

درد بی دردی علاجش آتش است!

پابرهنه جمعه 14 اسفند 1388 ساعت 14:55 http://www.pa-berahneha.blogfa.com/

یک شب آتش در نیستانی فتاد سوخت چون عشقی که بر جانی فتاد

تا که آتش گرم کار خویش شد هر نی‏ای شمع مزار خویش شد

نی به آتش گفت کاین آشوب چیست؟ مر تو را زین سوختن مطلوب چیست؟

گفت آتش بی سبب نفروختم دعوی بی معنیت را سوختم

زان که می گفتی نی‏ام با صد نمود همچنان در بند خود بودی که بود

با چنین دعوی چرا ای کم عیار برگ خود می ساختی هر نو بهار

مرد را دردی اگر باشد خوش است درد بی دردی علاجش آتش است

ستیغ پنج‌شنبه 20 اسفند 1388 ساعت 00:56 http://3tiq.blogfa.com

سلام،خوبین؟
این سرور ما،سید کوچولو کی تشریف میارن ان شاءالله؟!

کورش آریامنش یکشنبه 1 فروردین 1389 ساعت 18:19 http://www.arja.blogsky.com

درودهای فراوان به مدیر مسئول محترم:

مسیح دوشنبه 2 فروردین 1389 ساعت 12:17 http://ashkeghazal.blogfa.com

سلام
عیدتون مبارک
با غزلی به روزم و چشم انتظار حضور پرمهرتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد