حد تشنگی...


هو الصمد


همه حرف هایم در گلویم بغض شده ولی چون به اینترنت دسترسی نداشتم نتوانستم بنویسم.

با عرض پوزش از این تاخیر چند ماهه، هر چند پست که بتوانم همین امشب، می گذارم.




این روزها خیلی ها مریضی و تب دار بودن را پشت سر گذاشته اند. می دانید؟ وقتی آدم تب دارد خیلی تشنه می شود. خیلی زیاد.


آخر روضه چایی خیلی می چسبد. چون وقتی گریه می کنی خیلی تشنه می شوی. خیلی زیاد.


وقتی تند راه می روی و عرق می کنی، بعدش از شدت تشنگی می توانی یک بطری آب را سر بکشی. وقتی می دوی بیشتر. اگر بجنگی... نمی دانم چقدر آدم تشنه می شود؟ حتما خیلی زیاد.


نمی دانم وقتی آدم تب داشته باشد و از مصیبت ها گریه ها سردهد، یا با ناله و گریه از این سوی صحرا به آن سو بدود، یا در کارزار نبرد باشد و بر پیکر یاران و فرزندانش بگرید، یا طفل باشد و بی طاقت از تشنگی و گرسنگی ناله کند، چقدر تشنه می شود؟ نمی دانم چقدر. نمی توانم تصور کنم. نمی توانم...