سنا

یکاد سنا برقه یذهب بالأبصار

سنا

یکاد سنا برقه یذهب بالأبصار

بزرگترین مصیبت


هو الحق


 چرا هیچ مداحی برای بزرگترین مصیبت تاریخ فریاد نمی زند؟

چرا دیروز که روضه رحلت پیامبر (ص) را خواندند، از مصیبت امروز که شاه زخم دل پیامبر (ص) است، نگفتند؟

چرا روضه فاطمیه و عاشورا را از نیمه روایت می کنند؟


دارم از سقیفه می گویم...

می دانید؟

همان روز که منافقان از روی کینه ای که از پیامبر (ص) و دین عدالت گسترش داشتند، کسی غیر از علی (ع) را جانشین او خواندند...


مصیبت سقیفه، آغاز تمام مصیبتهای تاریخ است. این را مادرم زهرا (س) می دانست که تمام اشکهای عالم را بر سر تمام نفاق تاریخ فریاد زد...



نسل های سرباز


هو الغالب


آن روز که گفتی سربازان من در گهواره اند، هیچ کس نمی دانست تا نسل ایرانی باقی است، هر گهواره نشینی سرباز تو می شود.


امروز دیدم گهواره نشینهای 88 را در کنار گهواره نشین های 77 و 64 و 53 و 42.



زینت پدر...


هو الشاهد


... بأی ذنب قتلت؟

... گناهشان این بود که شاید در جنگهای جاهلیت اسیر شوند. و این ننگ بود برای مرد عرب جاهل...


و گذشت تا یک دختر متولد شد در خاندان رسالت که زینب بود و زینت پدر... همان که قرار شد رسالتش اسارت باشد...



ما اثبات کردیم...


هو المنتظر


۱۲بهمن اثبات کردیم آنکه را که می خوانیم و می خواهیم، با گل و گلاب استقبال می کنیم نه با تیرعهدشکنی و آتش انتقام قبیله ای.


ما اثبات کردیم....... پس چرا نمیایی یادگار کشته شده با اشکها...؟



بیچاره ما...!


هوالمحبوب


پدر، مادرها و پدربزگ ها و مادربزرگ های ما وقتی مشکلی داشتند و کمک می خواستند کمتر این جملات را می شنیدند:

به من چه!

آقا این مشکل خودتونه!

خانم اینجا همه منتظرن!

شما با بقیه چه فرقی دارین؟

الان کار دارم باشه بعد...

خانم وقت ما رو نگیرین لطفا... بفرمایید...

ااااااااااا ... مامان! این دفعه نوبت من نیست!

به ... بگو انجام بده، به من چه؟!

به من چه تو کار واجب داری؟ منم کار دارم...

این مال خودمه! برو مال خودتو بردار...

خب منم خسته ام، خودت انجام بده...

دارم فیلم نگاه می کنم، باشه بعدا...

اصلا به تو چه که دخالت می کنی؟

به هیچ کس ربطی نداره!

و ...



خوش به حال پدر، مادرها و پدربزگ ها و مادربزرگ های ما که این جملات را نه می گفتند و نه می شنیدند.

خوش به حال آنها که ایرانی بودند و هنوز دچار خودخواهی های انسان مدرن نشده بودند.

خوش به حال آنها که این قدر فیلم آمریکایی ندیده بودند که یادشان برود زندگی بر مدار ایثار می چرخد نه بر مدار "به من چه" و "به تو چه"  گفتن ها!

خوش به حال آنها که لذت "از خود گذشتن" را با تار و پود وجودشان احساس می کردند.

خوش به حال آنها که در خانه های ساده، ساده و عاشقانه، شلوغ و پرهیاهو با هم زندگی می کردند.

خوش به حال آنها که درب های خانه شان به روی همه باز بود و درب های خانه دیگران به روی آنان.

خوش به حال آنها که با هم می خندیدند، با هم گریه می کردند، با هم حرف می زدند، برای هم نگران می شدند، در زندگی هم دخالت می کردند تا بتوانند به هم کمک کنند.


و بیچاره ما که محکومیم به زندانی ابد در غار تنهایی مان به جرم کشتن ایثار... .



خدا گمراه می کند!


هو الهادی!

قرآن خوانده اید؟به آیاتش فکر کرده اید؟ خوانده اید که خداوند می فرماید هر که بخواهم هدایت می کنم و هر که را بخواهم گمراه می کنم!؟ اگر خوانده اید و به آن فکر کرده اید، چقدر جاخورده اید؟ 

مگر می شود خداوند رحمان و رحیم کسی را گمراه کند؟ چرا چنین کاری کند؟


آقای فاطمی نیا دیشب در برنامه "این شبها" جواب این سوال مرا که سالها در ذهنم بود را داد:

خدا گمراه می کند یعنی مددرسانی و کمک خودش را قطع می کند. راه هایی که برای هدایت جلوی پای بندگانش می گذارد را می بندد. نور هدایتش را خاموش می کند. و این کافی است برای گمراهی ما بندگان.

اما این کار را با چه کسانی می کند؟

آنان که دیگر اهل عمل صالح نیستند. وقتی از تو عملی نباشد خداوند قلبت را هم از تو می گیرد؛ و بینایی چشمت را و شنوایی گوشت را. پس هیچ گاه نگو "دلت پاک باشد، خدا که به عمل ما احتیاج ندارد."


بارالها! لحظه ای و کمتر از لحظه ای ما را به خود وامگذار.